ببار ای آسمان امشب
که قلبم باز بی تاب است
نه روز آرامشی در دِل
نه شب در چشم من خواب است...
مهم نیست شب چقدر تاریکه ...
خورشید همیشه طلوع می کنه ...
انــگار صدای پا به خوابم آمد
مانند خیــال ها به خوابم آمد
خواننده ی شعرهای من ! باور کن
یک بـار خود ِ شما به خوابم آمد
مــراقب باش پا بر روی چشمانم نگذاری …
این چشم ها هنوز …
نگرانند برای تو !
دسـت من
خالی است از …
بودن تو !
امــــا
دلــــم ؛ تا دلت بخـــواهد …
از ” تـــو ” پــر است !!