زنه با عصبانیت پای تلفن: این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟
مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود،
گفتی برات بخرم، اما اون روز من پول نداشتم، ولی گفتم که یه روز حتما اون انگشتر مال تو میشه…!؟
زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم…!
میگم یه وقت مخترع کاسه توالت ناراحت نشه
که ما هر روز می رینیم تو اختراش ؟؟
اردبيل
728 پست