وقتی پنجره ی شعرم را باز می کنم
شعری که رنگ و طعمی از دلتنگی در آن موج می زند
دلتنگ همچون ماهی های قرمز تنگ برای موطن دریا
دلتنگی از تو برای وجودم و احساسم
هر روز هر شب در خاطرم راه می روی
مثل امواج آرام که راه می رود بر تن دریا
و این آغازی است بی پایان
من قطره ی پاک شبنم بر غنچه زیبای تو را سجده میکنم
برای بلندیهای گیسوان تو ورق ورق شعر می سرایم
وگاهی از آسمانها برایت ستاره می چینم
پنجره شعرم باز می شود
من آرام آرام می آیم
همچون آمدن پروانه ها
شعر: عباس دهقان
سی و یکم تیر ۹۷
خوزستان - اهواز
27 پست