
خاطرات داوود رشیدی از علی حاتمی و بهروز وثوقی + عکس
خاطرات داوود رشیدی از علی حاتمی و بهروز وثوقی + عکس - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه هاهنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون میگوید با اینکه تحصیلات دمیک تئاتر را خارج از ایران دنبال کرده اما همیشه به فکر فعالیت در تئاتر کشورش بوده است. اهمیت داوود رشیدی و فعالیتهای نمایشی او در تاریخ نمایش ایرانی چیست؟ این پرسشی است که محمدعلی منصوری با گردآوری مجموعه کتابهای نمایشنامه و زندگینامه داوود رشیدی به آن پاسخ داد.
بسیاری از علاقهمندان هنر نمایش میتوانند با استناد به این مجموعه کتابها با شخصیت و آثار این هنرمند آشنا شوند. مجموعه اول و دوم به ارائه متون نمایشی اختصاص دارند که او در این سالها به صحنه برده است. مجموعه سوم به طور ویژه به نمایش «در انتظار گودو» و ترجمه نمایشنامه معروف ساموئل بکت میپردازد و مجموعه چهارم نیز در برگیرنده یک گفتوگوی بلند با داوود رشیدی و خاطرات او است که در حال حاضر مجموعه اول در دسترس علاقهمندان است.
در یکی از روزهای فروردین مهمان این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون و احترام برومند مجری سابق تلویزیون و بازیگر تئاتر و همسر رشیدی شدیم تا درباره انتشار مجموعه کتابهایش با او گپ بزنیم، در ادامه این گفتوگو سری هم به برخی خاطرات این هنرمند زدیم.
آقای رشیدی چه شد که به فکر جمعآوری نمایشنامهها افتادید؟ داوود رشیدی: دوست عزیز من آقای محمد علی منصوری بانی چاپ این کتاب است. ایشان جوان بسیار فرهیختهای هستند. پیشنهاد کردند این کتابها فقط به زندگی تئاتری من بپردازد، همینطور که میدانید جلد اول ترجمه تعدادی از نمایشنامههایی است که من همراه دوستانم دکتر پرویز طباطبائی، دکتر جلال ستاری و یا به تنهایی ترجمه کردم. جلد دوم هم به همین روال است. خب، مدتی طول کشید تا این نمایشنامهها جمعآوری شود، برخی از آنها دست نوشته بودند و برخی دیگر از آنها کهنه و در حال از بین رفتن ، همه این نمایشنامهها در تلویزیون قبل از انقلاب و یا روی صحنه قبل و بعد از انقلاب اجرا شده است.
به کارگردانی خودتان؟ رشیدی: بله
این کتاب میتواند یکی از منابع بسیار خوب برای بچههای تئاتری باشد. رشیدی: بله، حتی برای اجرای دوباره هم میتواند منبع خوبی باشد.
دلیل اینکه آقای منصوری خواستند در این چهار جلد که الان جلد اولش منتشر شده فقط به زندگی تئاتری شما پرداخته شود، چه بود؟ احترام برومند: آقای منصوری عقیده داشتند جوانهای امروز داوود رشیدی را بیشتر به عنوان یک بازیگر میشناسند. البته چند تئاتر هم به کارگردانی ایشان بین سالهای 70 تا روی صحنه رفت که همه خوشبختانه موفق بوده ولی باید بپذیریم فعالیتهای تئاتری داوود رشیدی خیلی برای نسل امروز روشن نیست. به هر حال فکر میکنم لازم است جوانان امروز راجع به فعالیتهای پیشکسوتان در گذشته بیشتر بدانند.
زمان مشخصی برای چاپ سه کتاب بعدی مشخص شده است؟ رشیدی: مطالب جلدهای بعدی جمع آوری شده و آماده است. امیدوارم سه کتاب بعدی به اندازه جلد اول با تاخیر مواجه نشود و هر چه زودتر در اختیاز علاقهمندان قرار گیرد.
آقای رشیدی به کدامیک از نمایشنامههایی که در این کتاب (جلد اول) هست تعلق خاطر بیشتری دارید؟ رشیدی: همه برایم دوست داشتنی هستند. نمایش «میخواهید با من بازی کنید» را بیشتر دوست دارم. چون فکر میکنم اولین اجرای صحنهای من در ایران بود که ترجمه و کارگردانی کردم.
خاطرتان هست چه کسانی بازی کردند؟ رشیدی: بله. جعفر والی، ژاله صبا، پرویز کاردان و... انشا الله در چهارمین جلد عکسها و مطالب مربوط به هر نمایش را خواهید دید.
خاطرهای از اجرای نمایشهایتان در این سالها دارید؟ رشیدی: برای من نمایش «در انتظار گودو» جالب و خاطرهانگیز است. این نمایش سال 1347 در یکی از سالنهای تهران اجرا شد. یادم میآید دو اجرا هم در جشن هنر شیراز داشتیم. در شروع یکی از اجراها یک کارگردان فرانسوی پیش من آمد و گفت: «من اجراهای زیادی از این نمایش در اروپا دیدهام، خیلی دلم میخواهد کار شما را ببینم. متاسفانه پرواز دارم و تا آخر نمایش نمیتوانم بمانم.» اما بعد از پایان نمایش او را دیدم. کار ما را تحسین کرد و گفت نتوانستم اجرا را تا انتها نببینم. پروازم را از دست دادم. البته ترجمه «در انتظار گودو» را همراه یکی از دوستان هنرمندم انجام داده بودم و در اجرا هم با هنرمندان با تجربهای همراه بودم. شاید به همین دلیل است که یک جلد از این چهار جلد فقط به ترجمه و اجرای «در انتظار گودو» و نقدها و نظرها درباره آن اختصاص دارد.
آقای رشیدی برای شما که تحصیلات بازیگری را در خارج از ایران آموخته بودید، شروع فعالیت هنری در ایران سخت نبود؟ رشیدی: برعکس، چون در سوئیس به طور حرفهای کار کرده بودم، به محض ورود به ایران هم بطور حرفهای وارد کار شدم و در وزارت فرهنگ و هنر و اداره تئاتر مشغول به کار شدم. یادم میآید زمانی که تصمیم گرفتم به ایران بیایم فرانسوا سیمون مدیر تئاتر «کاروژ» که خود کارگردان و بازیگر بسیار معروفی بود به من گفت: «تو اینجا وارد کار حرفهای شدهای و داری موفق میشوی. چرا به ایران میروی؟» گفتم: «من ایرانی هستم و دوست دارم به کشورم برگردم و آنجا کار کنم» با اینکه از بچگی به خاطر شغل پدرم در خارج از کشور مدرسه و دانشگاه رفتم و زندگی کردم، اما همیشه رویایم فعالیت تئاتری در ایران بود.
زمانی که کار تئاتر را در ایران آغاز کردید چند گروه نمایشی در ایران فعالیت میکردند؟ رشیدی: چند نفر از کارگردانان مانند آقایان عباس جوانمرد، علی نصیریان، خسروی و.... من گروه تئاتری داشتیم. در گروه من خسرو شجاعزاده، فرزانه تائیدی، فهیمه راستگار و بعدها داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی بودند.
البته در اوایل دهه چهل هر چهارشنبه در تلویزیون به صورت زنده اجرای تئاتر داشتیم با دوستان عزیزم عزت الله انت