
بنابراین تعداد کتابهای عهد قدیم بنابر نسخه سبعینیه بدون احتساب کتابهای

ب) فرایند قانونی شدن مجموعه عهد قدیم
دانشمندان جدیدِ کتاب مقدس برای فرایندی که در آن برخی از نوشتهها جزو مجموعه کتاب مقدس به حساب آمده و برخی دیگر کنار گذاشته شدهاند از واژهی قانونی شدن (14) که از کلمهی کانون (15) به معنای قانون گرفته میشود، استفاده کردهاند. (16) وقتی از این واژه در رابطه با کتاب مقدس استفاده میشود مقصود از آن مشخص شدن محدودهی کتاب مقدس است؛ بهگونهای که نوشتههای وحیانی که حجیّت دارند، وارد کتاب مقدس شوند و آنهایی که این شرط را ندارند، بیرون گذاشته شوند. (17)
گفته میشود در سنت یهودی از این واژه استفاده نمیشده و به جای آن از واژهی «ناپاک شدن دست» استفاده میگردیده است. عالمان یهود در کتاب تلمود برای بیان اینکه کتابی حجیّت دارد و مقدس است میگفتهاند: این کتاب دست را ناپاک میسازد و مقصودشان این بوده است که این کتاب حرمت دارد و نباید بر آن دست گذاشت. (18)
هم سنت یهودی – مسیحی و هم نقادان جدید کتاب مقدس این را قبول دارند که مجموعهی عهد قدیم را افراد مختلف بهتدریج طی چندین قرن نوشتهاند. اما آنان در مورد ابتدا و پایان این قرنها و تاریخ نگارش و نویسندهی هریک از این نوشتهها با هم اختلاف دارند. حال سخن اینجاست که برای شکلگیری چنین مجموعهای دو مرحله وجود دارد، یکی مرحلهی نگارش و تدوین و دیگری مرحلهی گزینش.
در واقع در مرحلهی دوم از بین کتابهای موجود برخی گزینش میشوند و جزو کتاب مقدس قرار میگیرند و بقیه کنار گذاشته میشوند. اما نکتهای که باید به آن اشاره کنیم این است که مرحلهی دوم، یعنی گزینش، که همان «قانونی شدن» است، نیز در رابطه با مجموعهی عهد قدیم به صورت تدریجی و طی چندین قرن صورت گرفته است؛ یعنی این فرایند از قرن چهارم پیش از میلاد آغاز شده و تا قرن دوم میلادی ادامه داشته است. (19)
نویسندهای یهودی میگوید تا قرن دوم میلادی این عقیده وجود داشت که کتابهای غزل غزلهای سلیمان و جامعه سلیمان دست را ناپاک نمیسازند. همچنین دربارهی الهامی بودن کتاب استر شک وجود داشته و برخی از عالمان یهود کتاب حزقیال نبی را به این دلیل که برخی از احکام مندرج در آن با تورات ناسازگار به نظر میرسیده است مخفی میکردهاند. (20) در کتاب تلمود آمده است:
آن شخص، یعنی حنین بن حزقیال، را باید به سبب یک برکت به یاد آورد که اگر او نبود کتاب حزقیال (از مجموعه کتابهای رسمی) حذف میشد، زیرا تصور میرفت مطالب آن با تورات تناقض دارد. وی چه کرد؟ سیصد پیمانه روغن برایش آوردند و او در بالاخانهای نشست و آن کتاب را تفسیر کرد (تلمود بابلی، حگیگا 13 الف). (21)
بنابراین تا زمان حنینا گمان میشد که احکام کتاب حزقیال با احکامی که در تورات آمده است سازگاری ندارد و این شخص با تفسیر خود این ناسازگاری را برطرف کرد. از موارد فوق به روشنی میتوان دریافت که فرایند قانونی شدن مجموعهی عهد قدیم فرایند سهل و سادهای نبود و احیاناً با نزاع و درگیری و مخالفتهایی همراه بوده است.
گفتیم عهد قدیم دو نسخهی قدیمی متفاوت دارد و در واقع از چند قرن قبل از میلاد یهودیان عمدتاً با دو زبان و فرهنگ زیست میکردند. یک گروه از فرهنگ و زبان اجدادی، یعنی عبری و فرهنگ اسرائیلی، جدا نشده بودند و با آن انس داشتند؛ ولی گروه دیگر جذب فرهنگ یونانی شده و زبان و فرهنگ اجدادی را تا حدی رها کرده بودند. در واقع جریان شکلگیری و قانونی شدن مجموعهی عهد قدیم با توجه به این دو دسته از یهودیان دو مسیر متفاوت را طی کرده است، یکی در زبان عبری که به نسخه عبری منتهی شده و دیگری در زبان یونانی که نسخه سبعینیه نتیجهی آن بوده است.
همانطور كه گذشت، نسخه عبری مشتمل بر سه بخش تورات، نبییم (انبیا) و کتوییم (نوشتهها) است. گاهی از فرایندی که این نسخه تا شکلگیری مجموعه طی کرده است به «قانون سه بخشی» یاد میشود و گویا هریک از این سه بخش در دورهای خاص و طی فرایند مخصوصی شکل گرفته و قانونی شدهاند. گفته میشود (22) نویسندهی کتاب حکمت یشوع بن سیراخ (از کتابهای اپوکریفایی) در حدود سال 180 ق.م. کتاب مقدس سه بخشی را در نظر داشته که گفته است:
شأن صنعتگران با شأن کسی که خود را وقف اندیشیدن در شریعت خداوند متعال میکند متفاوت است؛ زیرا او در جستجوی حکمت گذشتگان است و عمرش در پیشگوییها سپری میشود (حکمت یشوع بن سیراخ، 39: 1).