
‫بررسی بازی Tom Clancy’s The Division‬ : ‫بررسی بازی Tom

: بررسی بازی Tom Clancy’s The Division
: سه سال پس از معرفی بازی The Division با آن نمایشهای هیجانانگیز در جریان مراسم E3، کمپانی یوبیسافت این بازی را عرضه کرد که قرار بود نیویورک ویران شدهاش، بهشتی برای طرفداران بازیهای MMO باشد. ولی آیا دیویژن آن چیزی است که انتظارش را داشتیم؟
به گزارش : فضای آخرالزمانی بینظیر، داستان غنی با محوریت همین آخرالزمان، درگیریهای هیجان انگیز، گرافیک مثالزدنی، سیستم لوتی که قرار است در بین بازیهای MMO بهترین باشد، مولفههای نقشآفرینی تاثیرگذار در بازی و از همه آنها مهمتر بخش دارک زوون و نبردهای PvP که گیمرها روزها، هفتهها و ماهها با آن سرگرم خواهند شد، چیزهایی بودند که یوبیسافت سه سال وعده آنها را در بازی The Division داد و روز به روز عطش طرفداران سبکهای شوتر، نقشآفرینی و MMO را برای تجربه این بازی بیشتر و بیشتر کرد. حال دیویژن عرضه شده است، ۸ مارس یا ۱۸ اسفند روزی بود که اولین بار وارد دنیای پسا آخرالزمانی و نیویورک (که با لقب سیب بزرگ شناخته میشود) به یغما رفته آن شدیم. ولی آیا دیویژن همان بازی وعده داده شده است؟ آیا دیویژن میتواند طبق وعده یوبیسافت ماهها و سالها ما را به خود معتاد کند؟ آیا این همان بازی است که قرار است ما را از دنیای بازیهایی مثل World of Warcraft، Destiny یا دیگر نمونههای هم سبک بیرون بیاورد و در خود اسیر کند؟ من که فکر نمیکنم! اگر دنبال دلیل این ادعای من هستید، با ادامه این بررسی همراه باشید.
دیویژن اولین ضربه را در همان شروع بازی به پیکر گیمر وارد میکند، فقط ۸ گزینه از پیش تعیینشده برای طراحی قیافه شخصیتتان دارید و بازی هیچ گزینه شخصیسازی دستی هم ارائه نمیدهد. بد نیست اشارهای به فالاوت ۴ بکنیم که میشد با استفاده از ابزار طراحی شخصیتش، یک کاراکتر کاملا منحصر به فرد طراحی کرد. به دلیل همین کاستی، در طول بازی شاهد شخصیتهای زیادی خواهید بود که فارغ از نوع پوشش، قیافهای مشابه شخصیت شما دارند! به هر حال از این مورد که بگذریم، بازی در ساعات اولیه از یک طرف با گرافیک بینظیر خود جذبتان میکند و از طرف دیگر به دلیل قدم زدنهای بیهدف در خیابانهای شهر مُرده و انجام ماموریتهای آبکی، در حسی بین عشق و نفرت نسبت به بازی قرار میگیرید. به هر حال از این ساعتهای اولیه هم که بگذریم، بازی با یک صحنه سینمایی از جنس آنهایی که در سری Call of Duty دیدهایم، شما را وارد داستانش میکند و نوید یک MMO با داستان غنی را میدهد.
اوایل بازی، از حق نگذریم همه چیز خوب پیش میرود؛ ماموریتهای اصلی و داستانی واقعا مهیج هستند و به لطف سیستم سنگرگیری عالی بازی و حرکت روان بین سنگرها، تیراندازیها بسیار لذتبخش هستند. دشمنان هم در مجموع عملکرد خیلی خوبی نشان میدهند و با تغییر مدام بین سنگرگیریها، نبردهای بازی را چالش برانگیز میکنند. به همین دلیل هم در چند ساعت اولیه، از دیویژن به عنوان یک بازی شوتر تاکتیکی کاملا لذت خواهید برد. ولی کم کم، وضعیت خرابتر میشود. این قضیه زمانی بیشتر به چشم میآید که پس از ماموریتهای اصلی، لِول شخصیتتان به جایی میرسد که دیگر نمیتوانید ماموریتهای داستانی را بازی کنید و به سراغ ماموریتهای فرعی و Encounterها میروید. این مراحل هم به شرطی که از گشتن در ساختمانهای خالی برای ویروس کشی، جلوگیری از معامله اسلحهها، آزاد کردن گروگانها یا رفتن خشک و خالی از یک Safe House به Safe House بعدی لذت ببرید، برایتان جذاب خواهند بود و در عین حال هم امتیاز تجربه (XP) زیادی (بخوانید بیش از حد زیادی) که از طریق آنها میگیرید، باعث میشود تا سطح شخصیتتان به سرعت بالا برود. ولی به مرور زمان، حس بدی سراغ گیمر میآید که «من همین مرحله را با همین دشمنان دقیقا نیم ساعت پیش در یک منطقه دیگر بازی کردم!». بله؛ این اصلیترین ایراد به مراحل فرعی بازی است که پس از گذشت چند ساعت، حس میکنید که یوبیسافت فقط ۴ یا ۵ سناریو برای آنها نوشته و دقیقا همان کارها را بدون هیچ تنوعی فقط در محیط جدید بارها و بارها انجام میدهید. این مساله برای Encounterها هم صدق میکند و مبارزه در کنار گروه JTF برای آزادسازی یک منطقه با همان دشمنان تکراری فقط تا جایی لذتبخش است و پس از آن به یک تکرار مکررات اعصاب خردکن تبدیل میشود که هیچ جذابیتی ندارد.
یکی دیگر از مواردی که بر خلاف شروع خوب در ادامه بازی به چشم میآید، هوش مصنوعی یکنواخت دشمنان است. در مجموع شاهد چهار گروه از دشمنان در بازی هستیم که اعضای آنها همواره رفتارهای یکسانی از خودشان نشان میدهند و کافی است پس از اولین رویاییها، فیلمی از حرکاتشان بگیرید تا در دفعات بعدی که با آنها مواجه میشوید، کاملا بتوانید به سادگی حرکات آنها را پیشبینی کنید! حتی رهبران هر گروه که نقش باسفایت را ایفا میکنند هم از این قاعده مستثنی نیستند و شاید در دفعه اول نبرد سختی با آنها داشته باشید، ولی بعدها متوجه میشوید که در صورت حفظ فاصله از این دشمنان، به سادگی هرچه تمامتر میتوانید آنها را شکست دهید. حال که از دشمنان بازی گفتیم، بد نی