رضا : 1395/06/1 - 00:46

"یارفیق من لارفیق له" : 1395/03/21 - 14:39

baharmah {ملکه دلهــــای پـــــاک } : 1395/03/23 - 13:02 خخخخخخ

رضا : 1395/04/2 - 00:37 خب دوست دارم

علی عالم ... : 1395/03/14 - 21:30 2432

رضا : 1395/03/18 - 01:03

"یارفیق من لارفیق له" : 1395/03/14 - 21:26 https://facenama.com/Alam-donya

mohamad (غریبه اشنا )به یادتم مانا و ماندنی من : 1395/02/19 - 12:21

دیبـــــــا : 1395/02/20 - 18:22 مساخت قلبش را حساب کن

طول عمرش ضربدر.......

فدای مادر

دیبـــــــا : 1395/03/6 - 11:49 سلام پریناز عزیزم

حضورت کمرنگ شده ولی یادت هرگز.............همیشه ماندگار

در کنار خانواده عزیزت شاد و تندرست باشی بانوی نازنینم

رضا : 1395/03/14 - 20:51

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/15 - 12:06 ..existence

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/15 - 12:06 فرزانه....ابجی همیشه همراهم

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/15 - 12:06 سلام مهدی
خوشحالم که هستی

mahdi : 1395/02/19 - 18:00 سپاس

رضا : 1395/03/14 - 20:53 زندگی هایمان کاغذی شده است

آرزوهایمان را بند زده ایم به دستان کاغذ ودر ذهن سپید کاغذهایمان ؛در

اوج تنهایی خویش برای خود دنیایی ساخته ایم :شعر میگوییم ،قصه

مینویسیم،ترانه می خوانیم ،دلتنگ می شویم ،از عشق حرف می زنیم

و........زندگی می کنیم .خوشبختی در میان برگ های کتاب خمیازه

می کشد و به اسطوره شدن می اندیشد ! نمیدانم چرا داستان های کتاب ها

ودفترها ی کاغذی سری به دنیای واقعی ما نمی زنند؟؟

ضریح سرد امیدواری بی زائر مانده است بس که دعا کردیم واجابت نشد .

عشق را درخیابان با" شماره یی کاغذی" می خرند وکمی آنسوتر با مُهری

به روی "شناسنامه یی کاغذی" حکم بر جدایی عشق می کنند . وچه بسیارند

کسانی که با پول های کاغذی شان افسار زمین را بده دست گرفته اند و جان

می خرند ومی فروشند .وتو یادت باشد جایی نزدیک همین حوالی معیار

انسانیتمان "مدرکی کاغذی" شده است .گاهی فکر میکنم خودمان هم به کاغذ

می مانینم . در ابتدا سپید وپاک ،اما خدا نکند که زیر دست کسی بی افتیم ،

خط خی های بی شمار،سیاهی های پاک نشدنی چین وچروک های صاف

نشدنی و.......نابودمان می کند .تنها راه سپید ماندن انگار گوشه یی نشستن

و دوری کردن از دنیا ست !

زندگی خود ِ من که حسابی کاغذی است ، تنها مونسم "دفتری است کاغذی

که اگرروزی ،دیگر درآن ننویسم حتما مُر ده ام !!!!!

نمیدانم عاقبت این کاغذ بازی چه می شود؟ این قمار بی هدف ؟

ولی خب حداقل می توانم به بعد از مُردنم امیدوار باشم ؛چون در جهنم خبری

از کاغذ نیست!!!!

r

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/7 - 22:47 نریمان.....

اوکه می نواخت
دیریست سازش را در سکوت آویخته
کاش نوای سکوت را نیز رقصی بود....بی انتها.....

54nariman : 1395/02/7 - 22:53 سپاس بانوی دی

رقص سماع ما ، همان شکوه سکوت است

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/7 - 22:59 سپاسگزار حضور خوبتون

54nariman : 1395/02/7 - 23:01 ارادت بانو

رضا : 1395/03/14 - 20:54 زیباست این زندگی با تو ، فقط با تو .


زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، تنها در کنار تو


زیباست لحظه غروب ، با تو ، فقط به یاد تــــو



آن لحظه که با تو هستم ، بهترین لحظه زندگی ام است که دلم نمیخواهد



آن لحظه بگذرد

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/6 - 22:55 صداقت عزیزم

شاهين : 1395/02/7 - 13:57 سـلامـــ…

هـرجا سـر مـيـزنـم يا از فـراق حـرف مـيـزنـنـد يا از بـے وفايـيـــ…
مـلـت چـرا ايـنـطـوري شـدنـــ…

pari naz**دختر دی ** : 1395/02/7 - 14:02 سلام شاهین
خوبی.....چه سعادتی
به خاطره فصل بهاره تو زیاد جدی نگیر

شاهين : 1395/02/7 - 14:03

رضا : 1395/03/14 - 20:58 پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی
شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی
از کودکی دیوانه بودم ، مادرم می گفت
از شانه ام می چیده است هر روز شب بویی
نام تو را می کند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی
بیچاره آهویی که صید پنجه شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی
اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی
آئینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایه رنج تو هستم، راست می گویی ...
" فاضل نظری "