

گر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخم ها زیبایند
و زیباتر آن که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سـِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فواره ی نور
و تیمار داری ات
کرشمه ای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش
حسین منزوی
میدانم !
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد…
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میکنم
کارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر کشیدن چشمانت گیر کرده ام!
تا کجا رفته ام …
سنگسارم میکردند !
خراسان جنوبي - بشرویه
3742 پست