1- حوادث سخت قيامت، هم عاطفه را مىگيرد، «تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ» هم عقل را.
«تَرَى النَّاسَ سُكارى»
2- در بيان مسائل تربيتى، از مثالهاى محسوس و عاطفى استفاده كنيم.
3- تمثيل، لازم نيست با واقعيّت همراه باشد. كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ ... تَرَى النَّاسَ سُكارى
4- تمثيلات قرآن، با گذشت زمان كهنه نمىشود. كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ ...
5- عامل مستى، تنها شراب نيست. (گاهى، غرور، غفلت، ثروت ومقام نيز وسيلهى از دست دادن اعتدال مىشوند) تَرَى النَّاسَ سُكارى ... عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ
6- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از خطرهاى قيامت بيمه و مصون است. «تَرَى النَّاسَ سُكارى»
1- همهى اديان الهى، در مقصد و هدف يكى هستند. «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً»
2- توحيد و وحدت كلمه، اساس كار اديان الهى است. «أُمَّةً واحِدَةً»
3- ربوبيّت مقتضى پرستش است. «وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»
4- منشأ تفرقه در اديان الهى و دين اسلام، خود مردم هستند. «تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ»
5- تفرقهاندازان بايد خود را براى پاسخگويى در محضر الهى آماده كنند. «وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ»
1- كتاب و قانونى سبب رشد و بيدارى است كه از سوى خداوند باشد. «أَنْزَلْنا- فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
2- قرآن، داراى موقعيّت والا و جايگاه بلندى است. «كِتاباً» «3»
3- يكى از اهداف نزول كتب آسمانى، تذكّر و كرامت بخشيدن به انسانهاست. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
4- تاريخ گذشتهى انسان و سرنوشت و آيندهى او در قرآن ترسيم شده است. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
5- قوم عرب و سرزمين حجاز از بركت قرآن، عزيز و نامدار شد. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
6- اگر انسانها بينديشند، حتماً دست نياز به سوى وحى و كتاب آسمانى دراز خواهند كرد. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
7- از تمايلات فطرى مردم براى ارشاد آنان كمك بگيريم. (هر كس ميل دارد نامش در تاريخ به خوبى وكرامت بماند، خدا در اين آيه مىفرمايد: كتابى براى شما فرستاديم كه نامتان بماند.) «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
8- تكذيب انبيا، بىخردى است. زيرا معارف قرآن هماهنگ با عقل است. أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ.
1- بعضى چنان خودباختهاند كه نه عقل بر آنان حكمفرماست «أَ فَلا يَرَوْنَ» و نه پيامبر برايشان راهنما.
2- انحراف و ارتداد بنى اسرائيل آگاهانه بوده است.
3- وظيفه رهبر وپيروانش هنگام بروز بدعت، فرياد و اتمام حجّت است.
4- انبيا دلسوز مردمند.
5- آزمايش انسانها يك سنّت قطعى الهى است، ليكن ابزار آن متفاوت است.
6- يادآورى لطف و رحمت الهى مىتواند زمينهى ارشاد و توبه را براى انسانها فراهم نمايد.
7- اطاعت از وصى و نماينده پيامبر واجب است.
8- پيروى از رهبران الهى، مايهى مصونيت از فتنههاست.
1- وحى الهى براى ايجاد رنج و زحمت نازل نشده است.
2- در انجام تكاليف دينى، تحمّل مشقّتهاى طاقتفرسا لازم نيست.
3- انسان فطرتاً داراى باورهايى است، ولى چون از آنها غافل مىشود نياز به تذكّر دارد.
4- تقوى و علم و خشيت با يكديگر ملازمند.
5- براى رشد مناسب، تنها كمال مربّى و مبلّغ كافى نيست، بايد زمينهى پذيرش نيز فراهم باشد. «لِمَنْ يَخْشى» چنانكه براى برداشت محصول خوب، بذر خوب، زمين مناسب و مراقبت لازم است.
6- احساس مسئوليّت مقدّمه پندپذيرى است.
7- وظيفهى پيامبر تذكّر است نه اجبار مردم بر پذيرش.
8- تشريع و تكوين، هر دو از يك منبع هستند و قوانين آنها با يكديگر مطابقت دارد.
9- آفريدگار آسمانهاى با عظمت، اگر سخنى بگويد آن سخن، بسيار مهمّ است.
1- يكى از وظايف انبيا، انذار است. «وَ أَنْذِرْهُمْ»
2- هر كارى مىتوانيد، در دنيا انجام دهيد كه در قيامت، كار از كار گذشته است. «قُضِيَ الْأَمْرُ»
3- غفلت زمينهى كفر است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ»
4- مرگ در حال غفلت و بىايمانى، مايهى حسرت است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ»
5- دارايىها سبب غفلت، و غفلت سبب كفر است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ»
1- شرك و باورهاى مشركان، خيالى بيش نيست. «أَ فَحَسِبَ»
2- غير خدا، هر كه باشد، «دون الله»، مخلوق وبندهى خداست. «عِبادِي» چگونه مخلوق را به جاى خدا گرفتهاند؟
3- پذيرفتن ولايت غير خدا كفر است. «كَفَرُوا مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ»
4- دوزخ هم اكنون موجود است و عذاب الهى جدّى وقطعى است. «إِنَّا أَعْتَدْنا»
5- كيفر كفر، دوزخ است. «أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ»
1- براى دلنبستن به زندگى دنيا، يادآورى قيامت لازم است. وَ يَوْمَ ...
2- كارهاى نيك، در جاهاى بسيار بكار مىآيد، از جمله در قيامت كه كوهها نيز به حركت درآيند. «وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ» «3»
3- در سرزمين قيامت و عرصات محشر، هيچ پستى وبلندى وجود ندارد. «تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً»
4- حشر و رستاخيز، حتمى است. «حَشَرْنا» (فعل ماضى، براى آينده آمده است)
5- قيامت براى همه است و هيچ استثنايى در كار نيست. «فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»
1- وحى و نزول كتب آسمانى لازمهى ربوبيّت الهى و در مسير تربيت انسان است. «ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ»
2- قرآن از هر گونه تغيير و تحريف مصون بوده است. آنگونه كه پيامبر اسلام خاتم پيامبران است، قرآن نيز آخرين كتاب آسمانى است. «لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ»
1- به ايمان خود مغرور نشويم. «رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ»
2- كارهاى الهى، بر اساس علم اوست. «أَعْلَمُ بِكُمْ يَرْحَمْكُمْ يُعَذِّبْكُمْ»
3- علم خدا ومهر و قهر او، از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَبُّكُمْ يَرْحَمْكُمْ يُعَذِّبْكُمْ»
4- سخن از رحمت و عطوفت، پيش از قهر و عذاب است. «يَرْحَمْكُمْ يُعَذِّبْكُمْ»
5- انسان بايد بين خوف و رجا باشد. «يَرْحَمْكُمْ يُعَذِّبْكُمْ»
6- انسانها در انتخاب عقيده آزادند، حتّى پيامبران هم مأمور اجبار مردم بر ايمان نيستند. «ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا»
7- مبلّغ دين، نبايد خود را وكيل و سرپرست مردم بداند. «وَكِيلًا»