
شب شد دلِ من باز گِره خورد به اَفکارِ تَباهم.!
شب شددلِ من باز گِره خورد به اَفکارِ تَباهم...!
#رومینا_معین_زاده

این اُمید اَست مَرا زِنده نگه داشته است.!
این اُمید اَست مَرا زِنده نگه داشته است...!#رومینا_معین_زاده

باران که میبارَد به دلتنگی دچارم این شهر میداند
باران که میبارَد به دلتنگی دچارماین شهر میداند غمی در سینه دارم...!
#رومینا_معین_زاده

جمعه ها پایانِ همه چیز میشود و شروعی
جمعه هاپایانِ همه چیز میشود و شروعی
برای دوباره دوست داشتَنَت...!
#رومینا_معین_زاده

زندگی بود همین ثانیه هایی که گذشت، من دلم عاشقِ
زندگی بود همین ثانیه هایی که گذشت،من دلم عاشقِ او بود،
ندانست و گذشت...!
#رومینا_معین_زاده

ماییم فقط منتظرِ لحظه ی دیدار، خود، فارغ از احوالِ
ماییم فقط منتظرِ لحظه ی دیدار،خود، فارغ از احوالِ من و حالِ جهانی...!
#رومینا_معین_زاده

منتظر ماندن برای کسی که قصدِ آمدن ندارد، سخت نیست،
منتظر ماندن برای کسی که قصدِ آمدن ندارد،سخت نیست،
مرگِ تدریجی ست...!
#رومینا_معین_زاده

این روزها ، از آدم های روزگارمان خسته ایم !
این روزها ، از آدم های روزگارمان خسته ایم !منتظر هم نیستیم کسی بیاید و ما را بلد باشد،
نه !
ما فقط نسل گره خورده
به روزهای ممتد به نرسیدنیم ...!
#رومینا_معین_زاده

کاش کسی روحَت را در من میدَمید! شاید دیگر،
کاش کسی روحَت را در من میدَمید!شاید دیگر،
دلم برایت تنگ نمیشد...!