ما آدم هایِ لاکچری و ورژن بالایی نبودیم ...
ما دوست داشتنمان سنتی بود و
محبت کردنمان در نهایتِ سادگی ...
دور زدن را به ما یاد نداده بودند ،
و ریشه ی مشکلاتمان همینجا بود !!!
شاید اگر هفت خطی بلد بودیم ؛
از صداقتمان برایِ خودمان کلاه نمی بافتند ...
شاید اگر کمی سیاست داشتیم ؛
محبتمان ، قفلِ اسارتمان نمی شد ...
ما با تمامِ مردمِ این حوالی فرق داشتیم ...
نباید ساده تربیتمان می کردند ...
این روزها ؛
کسی جنبه ی محبت ندارد !
سادگی ، خطایِ بزرگیست ...
و "اصالت" ؛
به هیچ دردی نمی خورَد ...
چاره ای نیست !
باید کمی هم "بد" بود ...
بد بودن ؛
چاشنیِ حیاتیِ این روزهاست ...
عزیزانت رادر آغوش بگیر
بگوکه چقدر آنها را دوست داری
به زندگیات عشق بورز
و زیبا زندگی کن…
فرصتها را از دست نده
زندگی آنقدرها هم طولانی نیست
شاید فردایی نباشد
قدرش را بدان
هردو طرف مقصرن...
هم جنس من هم جنس تو!
زن هایی که یاد نگرفتن دلشون برای جنس خودشون بسوزه.
دلبری هاشون رو توی خیابون کشیدن و تو جواب لبخند مرد زن دار خندیدن.
زن هایی که ترسیدن از تنها موندن تو این اجتماع و برای تنها نموندن چنگ انداختن به مرد های دیگه و زن دیگه ای رو تنها کردن.
مرد هایی که یاد نگرفتن دلشون نلرزه با هر چشم و ابروی گریم شده و قشنگ تری!
مرد هایی که اجتماع هندونه زیر بغلشون گذاشت که مردن و حق دست گذاشتن رو هر زنی رو هر زمان دارن و میتونن زنشون رو دوست داشته باشن و عاشق معشوقه هاشون باشن.
زن هایی که
احمقانه "دوسِت_دارم" رو حواله هر مردی میکنن
و
مرد هایی که در عین دوست داشتن خیانت رو خوب بلدن!
هر آدمی در زندگیمان
باید یک بلیط داشته باشد و بس
دوست و فامیل و آشنا،هرکه میخواهد باشد
یا میتواند به موقع خرجش کند و تا آخر کنارمان باشد
یا وقتی سوخت
باید جا بماند
برای همیشه!
سخت است
شنیدن " وقت ندارم " از کسی که
همیشه بیشترین وقتت را برای او گذاشتی!
منتظر ماندن و ماندن و ماندن برای حرف زدن با کسی که هیچوقت منتظرش نمی گذاشتی ...
و دردناک اینکه " نخواستنت " را کسی با زبان بی زبانی بگوید که نامش همیشگیست در قلبت...
چقدر زیباست
وقتی خدا 365 صفحه سفید را
برامون باز میکنه و میگه بنویس و بساز
هر آنچه را که میخواهی
امیدوارم
زیبا بنویسیم و زیبا بسازیم
هر آنچه که لیاقتش را داریم.
تهران - تهران
2130 پست